نتایج جستجوی عبارت «حمید کیوانی 1/1/1339 دبستان فرهنگ اسلامی مدرسه راهنمائی شهید مفتح دبیرستان شهید بهشتی مجید محمد‌زاده دانشگاه صنعتی اصفهان بیت‌المقدس فتح خرمشهر فتح‌المبین والفجر 8 27/11/1364 فاو ـ ام‌القصر 6/8/1375» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید رضا حمیدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد رضا حميدي »
بسم الله الرحمن الرحیم من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلا . (سوره احزاب، آیه 23 ) درود و سلام بر خمینی کبیر. درود و سلام بر تمام بندگان خوب خدا. درود و سلام بر تمام شهدای گلگون کفن تاریخ اسلام. درود و سلام بر تمام رزمندگان جمهوری اسلامی ایران. درود و سلام بر پدران و مادران شهید داده. راستی چقدر زیبا و پر معنا است شهادت...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید حسین اسماعیلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد حسين اسماعيلي »
بسم الله الرحمن الرحیم ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان الله لهم الجنه، یقاتلون فی سبیل‌الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التوراه و الانجیل و القرآن و من او فی به عهده من الله، فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم. 1 خدا مال و جان اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده آنها در راه خدا جهاد می‌کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند...
شهدا سال 61-زندگینامه شهید سید کمال‌الدین مظلومی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد سيد کمال الدين مظلومي »
سیدی نورانی از سلاله پاک رسول‌الله (ص) در روستای ده‌ریز از توابع شهرستان نی‌ریز در سال ۱۳۳۵ محیط خانواده‌ای متدین را روشن نمود. به اذن خدا اذان و اقامه را در گوشش خواندند و نام مبارکش را «سید کمال» خطاب کردند. هنوز دست‌های مهربان و پر عطوفت مادر موهای زیبای سید را شانه نکرده بود که فلک او را از نعمت داشتن مادر محروم ساخت. غم سنگین بی‌مادری روحیه لطیف و ظریف کودکانه او را سخت متأثر ساخت...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید خسرو حق شناس
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد خسرو حق شناس »
بسم‌الله القاصم الجبارین به نام خداوند در هم کوبنده ستمکاران ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص خداوند دوست دارد کسانی را که درراه خدا جهاد می‌کنند و با دشمن مقاتله می‌کنند. چون سدی آهنین و استوار در صف واحد. درود و سلام بر امام امت خمینی کبیر و مردم شهیدپرور ایران. من خسرو حق‌شناس متولد 1341 به شماره شناسنامه 8، صادره از روستای خواجه‌جمالی، نام پدر باقر. من دوران ابتدایی را در آنجا گذراندم و بر اثر...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید سعید شاهدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد شاهدي »
بسم الله الرحمن الرحیم ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون.1 ( قرآن کریم) اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد، ما ایستاده ایم . ( امام خمینی ) هم اکنون که ما انقلاب کردیم، باید آنرا ادامه بدهیم وگر نه انقلابمان مانند اکثر انقلابهای جهان محکوم به مرگ و نابودی است. فقط باید تکیه ما به یک چیز باشد، آن هم الله. تنها انقلاب کافی نیست بلکه باید آنرا نیز نگهداریم. حال که رژیم...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید قاسم صالح
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد قاسم صالح »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ما در عصری زندگی می‌کنیم که تاریخ صدر اسلام تکرار شده و دوباره مکتب الهی در برابر ابرقدرتها خودنمایی می‌کند. حال روزی است که به سادگی می‌توان حق را از باطل تشخیص داد. روزی است که ابرقدرت شرق و غرب، چهره کریه خود را به نمایش گذارده‌اند. ما می‌توانیم به راحتی راهمان را برگزینیم. خواستم با نوشتن وصیتنامه بر خصم اتمام حجت کنم، چون شهادت دعوتی است به هدایت...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید نظر نمایانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
زیباترین قصه‌های انقلاب اسلامی، حدیث عاشقانی است که به گرد شمع انقلاب، بال‌وپر را سوخته و خاکستر پسندیدند تا نشانی از آنان برای نسل آینده باشد. شهید نظر نمایانی از دلدادگانی است که اول مهر سال ۱۳۴۵ در نی‌ریز، میان خانواده‌ای زحمتکش و متدین چشم به جهان گشود. از همان کودکی با رنج و درد خو گرفت و به علت اوضاع خاص زندگی نتوانست به تحصیل بپردازد. از وقتی‌که پاهایش توان رفتن و بازوانش توان برداشتن را یافت،...
شهدا سال 64 -خاطراتی از شهید غلامرضا جمشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا جمشيدي »
خاطره‌ای از پدر شهید: در عملیات خیبر، غلامرضا 15 ساله بود و ایشان را به جبهه اعزام نمی‌کردند. وی کارت عضویت اینجانب (کارت طرح لبیک) را برمی‌دارد و عکس خودش را روی آن می‌چسباند. اما مسئولین متوجه می شوند و از اعزام او جلوگیری می‌کنند. خاطره‌ای از مادر شهید: آخرین باری که به مرخصی آمده بود صورتش را بوسیدم، با توجه به احساسات مادری، گریه کردم و گفتم: غلامرضا، تو را به خدا و امام زمان(عج) می‌سپارم. او هم...
شهدا سال 62 -وصیتنامه شهید مختار محسنی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد مختار محسني »
بسم‌الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون خوشا به این‌چنین پدر و مادری که این‌چنین فرزندانی را تربیت کردند و درراه اسلام فدا کردند. پدر و مادر عزیز، من با اجازه شماها به مدرسه خودسازی و جبهه رفتم. مبادا که در هنگام نبودن من در خانه، ایجاد ناراحتی نمایید. صبور باشید. تمام رزمندگان را دعا کنید. نمازهایتان را بجا بخوانید، نماز شب را به‌پای دارید و امام را دعا کنید. یار و یاور امام باشید. مبادا به خاطر...
رویای صادق
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
آقای اصغر ماهوتی می‌گوید: قبل از عملیات من به مرخصی آمده بودم. شهید حسین منوری به نی‌ریز آمد و گفت: بچه‌ها منتظر بودند‌، عملیات می‌خواهد انجام شود‌. گفتم‌: کجا‌؟ گفت‌: در منطقه اروند‌، طرف فاو. گفتم بعید است‌!. بنظر نمی‌رسد آنجا عملیات شود. شدت آب طوری بود که هیچکس نمی توانست قبول کند که آنجا عملیات می‌شود. بهر حال ما به جبهه برگشتیم. شهید سرافراز تا مرا دید خوشحال شد‌. از او سؤال کردم. کجا می‌خواهد عملیات شود؟...